GOMNAM313.IR

...



بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲ اسفند ۰۱، ۱۹:۱۴ - narges
    😍🌹
نویسندگان

لطفا به این داستانک توجه و سپس قضاوت کنید :

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۳۱
گمنام ؛ gomnam

شیطان و فرد زنا زاده


نمیدانم پایِ منبری بود شنیدم یا از حرفهای حاج آقای قرائتی ، میفرمودند :

یک روزی یک فرد زنا زاده و حرام زاده ای با شیطان رو در رو میشوند و خلاصه به قول ما مشهدی ها با هم کَل کَل (بحث) میکنند که آیا تا به حال من بیشتر گناه کردم یا تویِ شیطان و یا به عبارت دیگر آیا من میتوانم بیشتر گناه کنم یا تویِ شیطان؟

بعد از کلی بحث با هم قرار میگذارند که به مدت یک هفته ای از هم جدا باشند ، بعد هرکس در طول این یک هفته بیشتر گناه کرده بود ، حرفش درست و قبول !!!

خلاصه یک هفته گذشت و بعد از کلی گناه هر دو برگشتند و به هم رسیدند ، فردِ زنا زاده و حرام زاده سریعا و با افتخار شروع کرد به گفتن و لیست کردن که : فلان تعداد دروغ ، آزار ، آبروبردن مومنین ، دزدی ، غیبت ، آتیش زدن باغ و اموال ، و یــــــــــــــــــک لیست بلند و بالا ،،،

بعد از تمام شدن لیست گناهانش با افتخار و غرور به شیطان گفت حالا تو بگو ببینم چه کردی ؟بگو ببینم تو این هفته چقدر گناه کردی؟ آیا به من میرسی؟

شیطان برگشت و گفت من فعالیت و کارِ زیادی نکردم ؟؟؟ !!!
من فقط یک1 گناه کردم ، اما گناهی که کردم ، سنگینی اش از همه ی آن چیزهایی که تو گفتی بیشتر است ...
فرد، با تعجب سوال کرد ، یک گناه ؟ و آن چیست ؟
گفت من اسباب و محیط و مکان و موقعیتی را برای عملِ زِنا آماده و به نتیجه رساندم که از نتیجه ی آن فرزندی همچون تو متولد شد که در آینده همه ی این گناهان را انجام میدهد !!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۲۶
گمنام ؛ gomnam

رنگ رژ لبتو عوض کن


میگفت رفتیم تو یک آسانسور ، ما سه نفر بودیم با یک زن و شوهر ، زنه خیلی بدحجاب بود ، حالا سوار هم شده بودیم ، (در هم بسته شد) ، چفت در چفت ، میگفتیم کِی راحت بشیم از این آسانسور ،  چند لحظه ای گذشت ، زن و شوهر در کنار هم ایستاده بودند ، یک دفعه دوستم رو کرد به صورت خانوم بد حجاب و گفت ؛ "نُچ" ، خوشم نیومد ، ازفردا رنگ رُژ تو عوض کن ، یکدفعه همه جا خورده بودیم ، خدایا این چی بود گفت ؟؟؟ ، میگفت شوهرش رو کرد و با عصبانیت گفت : آقا حرف دهنتو بفهم ، درست صحبت کن ، گفت من که حرف بدی نزدم !!! مگه این آرایششو برای من و دیگران در خیابان و بازار و کوچه نکرده ، فقط از رنگ رژ لبش خوشم نیومد ، گفتم عوضش کنه .
مرد و زن ، سرشون رو پایین انداخـــــتند ...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۱۳
گمنام ؛ gomnam

قسمتی از سخنرانی استاد رائفی پور درباره کفش های پاشنه بلند :

 


دریافت (کیفیت پایین - حجم: 7.99 مگابایت)
دریافت (کیفیت بهتر - حجم: 17 مگابایت)
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۵۵
گمنام ؛ gomnam
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۴۴
گمنام ؛ gomnam


بحران نه چندان جدیدی به نام ساپورت یا همان جوراب شلواری 


ما هنوز هم در دوره کشف حجاب هستیم ، میگویید خیر؟ پس لطفا توجه کنید :
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۵۹
گمنام ؛ gomnam

دختری سه ساله بود که پدرش آسمانی شد ، دانشگاه که قبول شد ، همه گفتند : با سهمیه قبول شده ولی ...
(هیچوقت نفهمیدند کلاسِ اوّل وقتی خواستند به او یاد بدهند بنویسد بابا ؛ یک هفته در تب سوخت )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۴۶
گمنام ؛ gomnam

کسی در دلش نورایمان به خداوند متعال باشد بر ظاهرش تاثیر میگذارد   .

در رابطه با اینکه عده ای قلیل میگویند دلت پاک باشد ، مهم دل است ،حاج آقای قرائتی تمثیل زیبایی به کار میبردند ...

ایشان میگفتند : ببینید شما اگر مغز تخمه را در زمین بکارید  سبز نمیشود ، از طرفی اگر پوستش را هم خالی در زمین بکارید باز هم سبز نمیشود ...

باید هردو باهم باشند تا نتیجه داشته باشد  ...

باید دل و جسم باهم حجاب داشته باشند و ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۳۴
گمنام ؛ gomnam

آقا سلام گرچه بلند است جایتان

می خواهم از زمین بنویسم برایتان

یک نامه حاوی همه حرف های راست

یک نامه از کسی که کمی عاشق شماست

یک نامه از بلندی انسان که پست شد

یک نامه از کسی که دچار شکست شد

این نامه مدح نیست فقط شرح ماتم است

یک ذره از هزار نوشتم اگر کم است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۲۲
گمنام ؛ gomnam

بدبخت و شقی ترین انسان ها کسانی هستند که به خاطر دنیای دیگران آخرت خودشان را به قیمتی ارزان میفروشند ...

...( معلوم نیست امشب چقدر گناه رد و بدل شد )...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۱۸
گمنام ؛ gomnam